جدول جو
جدول جو

معنی علی جمالی - جستجوی لغت در جدول جو

علی جمالی
(عَ یِ جَ)
ابن احمد بن محمد جمالی حنفی رومی زنبیلی، ملقب به علاءالدین فقیه بود و در 932 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اخلاق الجمالی. 2- ادب الاوصیاء، در فروع فقه. 3- مختارات الفتوی، در فروع فقه. 4- مختارالهدایه و شرح آن، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الفقه الحنفی بالظاهریه. کشف الظنون ص 1624. الشقائق النعمانیه ج 1 ص 422. البدرالطالع ج 1 ص 430. هدیهالعارفین ج 1 ص 742)
ابن محمد جمالی حنفی. فقیه متوفی بسال 931 هجری قمری وی مدتی سمت مفتی بلاد روم را به عهده داشت. او راست: ادب الاوصیاء. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریه. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 45)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ مِ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی. ملقب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. رجوع به علی جزینی شود
ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی. مشهور به محقق ثانی، و محقق کرکی، و شیخ علائی، و مولی مروج. رجوع به علی کرکی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن یونس بیاضی عاملی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابومحمد. رجوع به علی بیاضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ)
ابن سیدکمال الدین بن سیدقوام الدین مرعشی آملی (سید...). وی در سال 807 هجری قمری پس از رفع شورش اسکندر شیخی توسط شهرخ میرزا، به حکومت ولایت آمل رسید و بارفروشه ده را به برادر خود سیدغیاث الدین، و آمل را به سیدقوام الدین بن سیدرضی الدین علی واگذاشت. پس از یک سال مردم آمل از حکومت سیدقوام الدین به تنگ آمده وی را عزل کرده و سیدعلی ساری را که در جنگل بود به شهر آورده به حکومت برگزیدند. و در جنگی که بین سیدعلی آملی و سیدعلی ساری درگرفت سیدعلی ساری شکست خورده فرار کرد. وسیدعلی در مدت حکومتش بر آمل و برخی شهرهای دیگر مازندران بارها با سایر سادات جنگ وگریز کرد تا سرانجام در سال 825 هجری قمری که با عده ای از مردم تنکابن به دروازۀ آمل تاخته بود تیری به او اصابت کرد و پس ازچند روز درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 346- 350). و نیز رجوع به تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تألیف سیدظهیرالدین بن سیدنصیرالدین مرعشی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن احمد بن علی بن سلیمان فالی. مکنی به ابوالحسین. محدث و مؤدب بود ودر ذی حجۀ سال 448 هجری قمری درگذشت. او راست: کتاب الاستقامه. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1389 و ایضاح المکنون ج 2 ص 266 و هدیه العارفین ج 1 ص 688). در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ حَلْ لی)
ابن محمد بن عبدالله بهرمسی محلی شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابومحمد. شاعر بود و در سال 765 هجری قمری در بهرمس از توابع محله متولد شد و در سال 841 هجری قمری در محله درگذشت. اوراست: 1- دیوان شعر. 2- قلائدالنحور لمهور الحور. (از معجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 314)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ)
نویسنده و روزنامه نگار بود و به سال 1308 هجری قمری در موصل متولد شد و در آنجا روزنامۀ ’صدی الجمهوریه’ را منتشر ساخت. و در آغاز تشرین اول سال 1928 میلادی (1374 ه. ق.) در حلب درگذشت و جسد او را به موصل منتقل کردند. او راست: التحفهالسنیه فی الهدیهالسنوسیه. (از معجم المؤلفین بنقل از لغهالعرب رفائیل بطی ج 7 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن حسین اماسی. او راست: تاج الادب، به ترکی، که آن را در سال 857 هجری قمری تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 268)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ)
ابن محمد بن اسدالله امامی اصفهانی. فقیه قرن یازدهم هجری. وی منسوب به جدش امام زاده زین العابدین است. او راست: التراجیح، در فقه (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 320. اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 42)
ابن محمد بن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ کُ)
مردی کماج فروش بود که سری بسیار بزرگ داشت گوئی که دو جمجمه به هم پیوسته داشت. و کسانی را که سری بزرگ داشتند به وی تشبیه میکردند و میگفتند ’مثل علی کماجی’. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن شیبان بن محرز بن عمرو بن عبدالله بن عمرو بن عبدالعزیز بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. مکنی به ابویحیی. رجوع به علی سحیمی شود
ابن طلق بن منذر بن قیس بن عمرو بن عبدالله بن عمر بن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی. رجوع به علی سحیمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قَ)
مولی علی قنالی، ابن اسرافیل قنالی زاده. وی در سال 918 هجری قمری در قصبۀ اسباره از استان حمید متولدشد. و در 979 هجری قمری درگذشت. او راست: رسالۀ سیفیه. (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 8 ص 388)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی. شاعر و فقیه و از بزرگان دمشق بود و مدتی سمت افتاء حنفیان را در آنجا به عهده داشت. تولدش در سال 1048 هجری قمری و وفاتش در 1117 بوده است. (از الاعلام زرکلی از سلک الدرر ج 3 ص 196)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ غَ)
ابن محمد بن علی. مشهور به ابن قصیبه. او راست: 1- استعطاف المراحم و استسعاف المکارم، که در سال 878 هجری قمری آن را تألیف کرد. 2- خالصه عقدالدرر من خلاصه عقدالغرر. 3- الدرالمنظوم فی خلاصهالعلوم، که آن را به نام سلطان محمد فاتح فراهم آورد. 4- طوالع انوار القلوب من مطالع اسرارالغیوب. 5- میزان الاستقامه لاهل القرب والکرامه. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 79 و 1916 و... و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 151 و ج 2 ص 87 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 734 و فهرست الخدیویه ج 7 ص 655)
شافعی. ملقب به علاءالدین. وی پیش از سال 1012 هجری قمری میزیست. او راست: طرف الموافاه و ظرف المکافاه، که آن را به سلطان محمد مراد عثمانی هدیه کرد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ غُ)
ابن میمون بن ابی بکر بن علی بن میمون بن ابی بکر بن یوسف بن اسماعیل بن ابی بکر هاشمی قرشی مغربی غماری فاسی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی هاشمی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لَ)
ابن عبدالله بن محمد بن حسن جذامی مالقی نباهی. مشهور به ابن حسن و مکنی به ابوالحسن. فقیه و ادیب ومورخ قرن نهم هجری قمری وی در سال 813 هجری قمری در مالقه متولد شد، سپس عهده دار امر قضاء در غرناطه گردید و دوباره با سمت سفیر سیاسی از غرناطه به فاس رفت. وی در سال 892 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- المرتبه العلیا فیمن یستحق القضاء و الفتیا، در دو جزء. 2- نزههالبصائر والابصار. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِ)
ابن جعفر بن خضر مالکی جناجی نجفی. وی فقیه و اصولی و مجتهد و ادیب و شاعر بود. در نجف متولد شد و در ماه رجب سال 1253 هجری قمری در کربلا به طور ناگهانی درگذشت و جسد او به نجف منتقل شد و دفن گردید. او راست: 1-حاشیه بر بغیه الطالب لعمل المقلدین، از پدرش جعفر. 2- شرح بر روضتین. ’مالکی’ نسبت به آل مالک از قبایل عرب در عراق است. و ’جناجی’ نسبت به ’جناجیا’ از قرای سواد عراق است. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 101)
ابن انجب ابی المکارم المفضل بن ابی الحسن علی بن ابی الغیث مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر بن ابراهیم بن حسن لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مقدسی شود
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جبارۀ کندی محلی سخاوی مالکی. ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جباره. رجوع به علی (ابن جباره...) شود
ابن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به شرف الدین. رجوع به علی مقدسی شود
ابن عبدالقادر بن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن أمین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود
ابن عمر بن احمد بغدادی مالکی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. رجوع به علی قصار (ابن احمد بغدادی...) شود
ابن ابراهیم بحری مصری مالکی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. از قضات قرن نهم هجری. رجوع به علی مصری شود
ابن عبدالصادق بن احمد بن عبدالصادق بن محمد بن عبدالله عیادی مالکی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عیادی شود
ابن خلف بن عبدالملک بن بطال بکری قرطبی مالکی. مشهور به ابن لجام و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قرطبی شود
ابن عبدالواحد بن محمد بن عبدالله بن عبدالله بن یحیی انصاری سجلماسی جزایری مالکی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سجلماسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُ مَ)
ابن محسن صعیدی مالکی شاذلی وفائی، مشهور به رمیلی و مکنّی به ابوصلاح. متوفی در سال 1130 هجری قمری او راست: 1- تعطیرالانفاس بمناقب سیدی ابی الحسن الشاذلی و سیدی ابی العباس. 2- الدررالحسان فی حل مشکل قوله تعالی الآن. 3- نیل المرام لوقف حمزه و هشام. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 765. فهرس الخدیویه ج 5 ص 36. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 465 و ج 2 ص 698)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ لْ لی)
ابن احمد بن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی، مشهور به حرالی (منسوب به حراله از اعمال مرسیه). عالم در تفسیر قرآن و اصول و فرایض و هیئت و منطق و طبیعیات و الهیات بود. اصل وی از اندلس بود و در مراکش تولد یافت. وی نحو را نزد ابن خروف آموخت و در شهرهای بسیاری گردش کرد. و عهده دار توقیت در جامع ملک مؤید شد. وفاتش در حماه از شهرهای شام در سال 637 یا 638 هجری قمری بوده است. او راست: 1- الایمان التام بالنبی علیه الصلاه و السلام. 2- شمس مطالعالقلوب و بدرطوالعالغیوب. 3- اللمعه فی حل الکواکب السبعه. 4- مفتاح الباب المقفل لفهم القرآن المنزل، در تفسیر. 5- الوافی فی علم الفرائض. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: سیرالنبلاء ج 13 ص 231. فهرس مخطوطات الظاهریه. نفح الطیب ج 7 ص 167. المیزان ج 2ص 218. لسان المیزان ج 4 ص 204. نیل الابتهاج ص 201. طبقات المفسرین ص 22. عنوان الدرایه ص 85. شذرات الذهب ج 5 ص 89. کشف الظنون ص 89 ایضاح المکنون ج 2 ص 523. دلیل مورخ المغرب ص 270. هدیهالعارفین ج 1 ص 707. بروکلمن ج 1 ص 735
لغت نامه دهخدا
(عَ یِحِمْ ما)
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن رضی الدین بن علی بن احمد بن محیی الدین جامعی عاملی. متوفی در حدود سال 1050 هجری قمری او را رساله ای است درباره شرح حال اجدادش. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 41 ص 255). و نیز رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 281 شود
ابن محیی الدین جامعی عاملی. فقیه و عالم فرایض بود که در سال 1008 هجری قمری درقید حیات بود. او راست: رساله ای در مواریث که آن رابرای اهل کونین از قرای جبل عامل نوشته است. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 159)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُ)
ابن محمد بن منصور بن ابی القاسم بن مختار بن ابی بکر بن علی جذامی اسکندری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. رجوع به علی اسکندری شود
ابن عبدالله بن محمد بن سعید بن موهب جذامی اندلسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب. رجوع به علی اندلسی شود
ابن عبدالله بن محمدحسن جذامی مالقی نباهی، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مالقی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِجُ)
ابن حمدون بن سماک بن مسعود بن منصور جذامی، مشهور به ابن اندلسی. وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمه، امیر ’زاب’ در افریقا شد. او در آن هنگام که فاطمیان در مشرق بودند نیز با آنان رابطه داشت و آنگاه که حکومت را در مغرب به دست آوردند وی را به حکومت ’زاب’ برگزیدند. و در سال 334 هجری قمری در عهد القائم بامرالله فاطمی که ابویزید محمد بن کیداد در آنجا شورش کرد، این علی بن حمدون به فرمان خلیفه با لشکری گران از بربرها به کمک او بسوی ’مهدیه’ رفت ولی در نزدیکی ’باجه’ با ایوب بن یزید برخورد کرد و در جنگی که بین آنها رخ داد، وی از بلندی سقوط کرد و کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از ابن خلدون ج 4 ص 84)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُلْ لا)
ابن افراسیاب جلابی (کیا...). وی وبرادرش کیامحمد، جوانانی خوش آواز و مورد توجه و عنایت ملک فخرالدوله آخرین ملک آل باوند بودند و فخرالدوله خود بر آنها شاهنامه می خواند. در بیست وهفتم ماه محرم سال 745 هجری قمری یکی از آن دو برادر در حمام ملک فخرالدوله را با خنجر به قتل رساند، آنگاه جلابیان بر مازندران مسلط شدند. و در سال 760 هجری قمری در جنگی که بین افراسیاب جلابی با اتباع سیدقوام الدین مرعشی درگرفت، افراسیاب و از پس او کیاعلی و دیگر برادرانش کشته شدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 337 و 339)
ابن محمد بن طیب جلابی، مکنّی به ابوالحسن. متوفی در سال 534 هجری قمری او راست: تاریخ واسط. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 309. ایضاح المکنون بغدادی 1 ص 212)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
ابن محمد میلی جمالی تونسی مالکی. متکلم و مفسر و ساکن مصر بود که در سال 1248 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تحفهالاحباب فی تفسیر قوله تعالی ’ثم اورثنا الکتاب’. 2- السیوف المشرقیه لقطع اعناق القائلین بالجهه و الجسمیه. 3- الشمس و القمر و النجوم الدراری فی اثبات القدر و الکسب و الاستطاعه و الجزٔالاختیاری. 4- الصمصام الفاتک فی نصره الامام مالک. 5- الکواکب الدریه و الانوار الشمسیه فی اثبات الصفات السنیه القائمه بالذات الازلیه. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 774. فهرس الخدیویه ج 1ص 137 و ج 2 ص 39 و ج 4 ص 109. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 237 و ج 2 ص 37 و سایر صفحات. فهرس الازهریه ج 6 ص 201)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علم اجمالی
تصویر علم اجمالی
دانش فشرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی جمالی
تصویر بی جمالی
سرد بازاری بی شکوهی
فرهنگ لغت هوشیار